شنبه، بهمن ۱۰، ۱۳۸۸

کنفرانس لندن و ...

کنفرانس لندن تمام شد. و قرار است به زودی طالبان بر سر کار بیاید. هاهاهاهاهاها!
این همه آدم با این همه دبدبه و کبکبه و صرف هزینه های گزاف رفتند لندن و نشستند دور هم تا آخرش به این نتیجه برسند که نام بزرگان طالبان از لیست سیاه حذف شود بعد هم با ادب و احترام و تعظیم و تکریم بیایند بنشینند در صدر مجلس و پدر ما را در بیاورند.
این همه کشته و خون وجنگ و خرج و پول و انتحاری و طرح مذاکره و آشتی و ... برای آغاز دوباره دورانی بدتر از امروز.
همه ما می دانیم که نه دولت و نه کشورهای کمک کننده خارجی خواستار بهبود اوضاع نیستند. دولت و در رأس آن کرزی به منافع خود و قوم خود می اندیشد و کشورهای خارجی به منافع خود.
و بدا به حال کسی که کس ندارد.

چهارشنبه، بهمن ۰۷، ۱۳۸۸

برف آمد!

بالاخره بعد از ادای نمازهای استسقا و دعاها و توبه های بسیار خدا از قار خود شیشت و کمی رحمت خود را برای ما فرستاد.
دیشب بعد از کمی سرما که معمولاً نشان گر آغاز بارش است دانه های سفید برف لطف کردند و بر زمین نشستند. بارش زیاد نیست اما خدا کند در روزهای آینده بیشتر شود. تا سال آینده سال خشکی و قحطی نباشد.
برف هنوز می بارد ، کم می بارد اما می بارد آن هم با چه نازی!!!

سه‌شنبه، دی ۲۹، ۱۳۸۸

حاکمیت ملی یا حاکمیت قومی؟؟!


دیروز دوشنبه 28 جدی 1388 مردم بامیان در تظاهراتی مسالمت آمیز خواهان پایان تبعیض و پرهیز از هر گونه معامله گری سیاسی شدند.
در حدود هزار نفر از شهروندان بامیان با حمل پلاکاردها و سر دادن شعار از مقابل مسجد رهبر شهید حرکت کرده و پس از گذشتن از بازار مقابل دفتر کمیسیون حقوق بشر توقف کرده و پس از قرائت بیانیه به سوی دفتر یونامای بامیان حرکت کرده و خواسته های خود را بیان کردند.
مردم بامیان ضمن انتقاد از رئیس جمهور و نمایندگان پارلمان خواستار پرهیز از هرگونه تبعیض قومی ، زن ستیزی و معامله گری سیاسی شدند.
توضیح بیشتر را می توانید در جمهوری سکوت بخوانید و ببینید.

یکشنبه، دی ۲۰، ۱۳۸۸

باز هم مغاره نشینان

امروز یکشنبه 20 جدی 1388 کنفرانسی در حمایت از حقوق بشری مغاره نشینان در بامیان برگزار شد. این کنفرانس توسط کمیسیون حقوق بشر بامیان دایر گردیده بود. هدف از این کنفرانس اتخاذ تدابیری برای رهایی مغاره نشینان از وضعیت فعلی و تسهیل دسترسی آنان به امکانات اولیه زندگی بود.
این کنفرانس که داکتر سرابی والی بامیان و بیشتر روسای دولتی و نمایندگان موسسات خارجی و تعدادی از نمایندگان مغاره نشینان در آن شرکت کرده بودند با فشرده گزارش تحقیقی کمیسیون حقوق بشر آغاز گردید و بعد از آن با نمایش مستندی از زندگی مغاره نشینان به طرح مشکلات آنان پرداخته شد.
سپس والی به صحبت در این زمینه پرداخت و بعد از آن در نشست با نمایندگان ریاست ها و موسسات خارجی به حل بعضی مشکلات مغاره نشینان پرداختند.
یکی از مسائلی که والی مطرح کرد ایجاد شهرکی برای مهاجرین بود که درصد بالایی از آنها در مغاره ها زندگی می کنند . دو منطقه برای ایجاد این شهرک پیشنهاد شده است که در دست بررسی است. هر دوی این مناطق از بی آبی رنج می برند.
دو سال قبل شهرکی ایجاد شده بود دردشت قشقه در نزدیکی شش پل بامیان که در آستانه افتتاح بود که وزیر معادن وقت (ابراهیم عادل) به بامیان آمد و آنجا را محل مناسبی برای فابریکه (کارخانه) ذوب آهن تشخیص داد اما پس از گذشت دو سال نه خبری از ذوب آهن است و نه شهرک .
در آخر هر کدام از ریاست ها و موسسات وعده هایی در جهت حل مشکلات مغاره نشینان دادند که امیدوارم به تحقق بپیوندد.

چهارشنبه، دی ۰۲، ۱۳۸۸

ما برق می خواهیم


دسترسی به برق و آب حق هر شهروند افغانستانی می باشد. حال آنکه این حق از مردم بامیان دریغ شده است. حالا به هر علتی ...
امروز (چهارشنبه دوم جدی 1388) شهروندان بامیان طی تظاهراتی مسالمت آمیز اعتراض خود را نسبت به عدم کارکرد وزارت انرژی و آب بیان نمودند. دراین تظاهرات که توسط نهادهای جامعه مدنی و شهروندان بامیان ترتیب داده شده بود صدها تن از شهروندان در حالی که لامپ های خاموش و هریکین (الکین= فانوس) در دست داشتند اشتراک نموده بودند.
در این تظاهرات دو آدمک که از بوته جور شده بودند هم به نمایندگی از محیط زیست حضور داشتند. زیرا به خاطر نبود برق در بسیاری از قریه ها از بوته به عنوان روشنایی و گرما استفاده می شود که در هنگام سوختن دود بسیار زیادی تولید می کند.
تظاهرات کنندگان از مسجد رهبر شهید به سوی دفتر شورای ولایتی رفتند تا قطع نامه خود را بخوانند اما در کمال تعجب دیدند که کسی در دفتر شورای ولایتی حضور ندارد و در آن بسته است. سپس به سمت کمیسیون حقوق بشر رفتند و از آنجا به دفتر یوناما.
پس از آنکه قطع نامه خوانده شد یکی از دو آدمک بوته ای به طور نمادین آتش زده شد. شاید مردم با این عمل می خواستند بگویند ما چاره ای جز این نداریم .تا برق نباشد مجبور به تخریب محیط زیست هستیم.

دوشنبه، آذر ۳۰، ۱۳۸۸

ملت سبز ایران صاحب عزاست امروز


دیروز مثل همیشه ساعت 5 و 15 دقیقه برق جنراتوری مجتمعی ما آمد و ما تلویزیون را روشن کردیم . اول فارسی 1 بود بعد اتفاقی بی بی سی را زدیم .پیش از موعد. چون برنامه های بی بی سی ساعت شش به وقت افغانستان شروع می شود اما در کمال تعجب دیدیم که سیما علی نژاد در حال اخبار گفتن است. زیر نویس ها را که خواندم علت را فهمیدم.
آیت الله حسینعلی منتظری در سن هشتاد و هفت سالگی درگذشت.
نام آیت الله منتظری را آن سال ها از پدرم زیاد شنیده بودم. پدرم از طرفداران سرسخت منتظری بود و بعدها در بعضی خبرها نامش را گه گاه می شنیدم و انتقاداتش از نظام حاکم ایران را هم کم کم می فهمیدم.
و حالا سبزها ( به قول خودشان ) او را پدر معنوی اصلاحات نام گذاری کرده اند.
یکی از شعارهایی که دیروز در بی بی سی بارها نشان داد این بود: عزا عزاست امروز / روز عزاست امروز / ملت سبز ایران / صاحب عزاست امروز .
در خبرهایی که از درگذشت آیت الله منتظری در منابع خبری دولتی ایران نشر شده بود ابتدا حتی یک آقا یا آیت الله اول نام ایشان نیامده بود. اما بعد تر کمی نرم تر شدند و آیت الله را قبل از منتظری اضافه کردند. ظاهرا جمهوری اسلامی ایران و عواملش هنوز فکر می کنند که بزرگی انسان به القابی است که پس و پیش نام آدم می آید.

من هم درگذشت این فقیه آزاده را که انسانیت را فدای رهبری نکرد تسلیت می گویم.
لینک زیر نوشته ای است در سوگ آیت الله منتظری که خواندنش خالی از لطف نیست.

سه‌شنبه، آذر ۱۰، ۱۳۸۸

عید قربان

عید قربان امسال با برف وباد شدید همراه بود. در سرک ها کسی دیده نمی شد. نه خرد و نه کلان. فقط مرد پینه دوزی بود که مهدی نشانم داد . او در این برف و سرما و روز عید هم نشسته و منتظر کفش پاره یا رنگ نکرده ای است ، بلکه نان خشکی فراهم کند و روزگار بگذراند.
عید قربان سه روز رخصتی بود و ما هر سه روزش را خانه نبودیم و کسانی را تا پشت دروازه آوردیم و پس فرستادیم.
شب آخرعید هم مهمان یک آقای پولدار بودیم که دیدن شرک 2 ( Shrek 2) در خانه اش بیشتر از کبابی که خودش و دیگران روی منقل جور کرده بودند مزه داد.

عکس هایی از اطفال دوستان و رفقا گرفته ام و از منقل کباب در یک شب سرد تقریبا زمستانی پائیزی.
عکس اول پسرم است ، یاشار!
پ.ن : در جواب دوستی که معنای یاشار را پرسیده بود : یاشار نامی است ترکی به معنای جاویدان و همیشه زنده.