یکشنبه، اردیبهشت ۱۹، ۱۳۸۹

سایر اقوام

چند وقت پیش از طرف دفتر مرکزی ما که در کابل است فرمی آمد که در آن باید قومیت و جنسیت کارکنان دفتر بامیان مشخص می شد.این فرم به تمام دفاتر ساحوی فرستاده شده بود. در قسمت جنسیت یا زن علامت می خورد یا مرد. اما نکته ای که باعث ناراحتی و عصبانیت من شد قسمت قومیت بود. در آن قسمت سه گزینه بود. پشتون ، تاجیک و سایر اقوام .
اینکه ما برای بعضی ها هنوز سایر اقوام هستیم و هیچ نام خاصی برای ما در نظر گرفته نشده است مرا بسیار رنج می دهد. البته این از دفتری که تقریبا 98 درصد آن را پشتون ها تشکیل می دهد بعید نیست اما من فکر می کردم حالا دیگر کم کم باید به عنوان قومی با جمعیت کلان به طور مستقل به شمار بیاییم و از خود نام داشته باشیم. زهی خیال باطل!

۶ نظر:

محمد گفت...

سلام
من با قومیت مخالف هستم نه هزاره نه تاجیک و نه پشتو و غیره همه افغانستان هستیم
باید میگذاشت افغانستان یا نباید میگذاشت

ناشناس گفت...

آخرين تحولات و رويدادهاي سنگرهاي مقاومت در مبارزه با كوچي هاي مسلح (1389-2010)
h-press.blogspot.com

طاهره شریفی گفت...

از ماست که بر ماست
اگر خود ما هزاره ها هویت مان را بشناسیم سایر اقوام هم مارا جزء سایرین حساب نمی کنند. اکثر ما هزاره ها از فرهنگ و زبان و قوممان دوریم . مهاجرت، تبیض نژادی ... همه باعث شده که دور باشیم. پس از خود باید شروع کرد تا دیگران ما را سایر ندانند.

علی طاهری گفت...

سلام
یقینا که آزار دهنده است؛ وقتی به سرزمینی می بالی و عشق می ورزی و خود را مطعلق به آن میدانی که هستی. اما تعداد مهاجر دسیسه گر گستاخانه می خواهد ما را با خانۀ پدری مان بیگاه جلوه دهد به هر رنگ و نیرنگ!

ودر آخر خوشحال می شوم سری هم به وبلاگ نوپای من بزنید.

http//bamiyanyouth.blogspot.com

علی طاهری گفت...

سلام
نژاد پرستی مشکل بنیادی و دامنه داری است که خیلی ها به دلیل حق شان را در پرتوی آن دیدن هرگز نمی خواهد از بین برود، لذا به گونه های مختلف آن را ادامه می دهد.
همیشه شادو سبز باشید.

اگر به وبلاک نوپای من هم سر زدید خوشحال می شوم
shojaan.blogspot.com

همایون محمد گفت...

بتول جان تشکر از نوشته ات.
آنچه به یک ملیت هویت می دهد، بیدار بودن مردم آن ملیت، در مقام دوم زنده بودن و متحرک بودن حاکمیت آن مردم، و سوم که بسیار از همه مهم تر است، برخورداری از حمایت های خارجی. مردم ما توسط رژیم آخندی ایران به شکل بسیار فجیعی مورد سوء استفاده قرار می گیرد. به این شکل که هر گونه حرکت مردم ما را در نطفه خنثی می کنند، آن هم نه با عمل خودش بلکه با به کار گیری از رهبران مذهبی و سیاسی مردم خود مان. ایران بارها رویارویی رهبران و مردم ما را با مقامات خارجی تخریب نموده اند. به این صورت تا مردم ما موقعیت ذهنی و فکری خود را در مقابل رژیم آخندی ایران تعیین نکند، به هیچ یک از آرمان های ملی شان دست نخواهند یافت. در این زمینه انسجام و همکاری روشنفکران ملیت محروم ما نقش کلیدی را بازی می کند. مردم ما باید از هر زمان دیگر بیشتر به برهمکنش های عملی و انقلابی بزنند، در غیر آن همان آش خواهد بود و همان کاسه.