سه‌شنبه، آذر ۲۹، ۱۳۹۰

گزارش دولت به ملت

هفتمین کنفرانس گزارش دهی ادارات و ارگان های دولتی بامیان به مردم امروز سه شنبه 29 قوس 1390 به مدت سه روز آغاز به کار کرد.
این کنفرانس امروز با حضور رؤسای ارگان های دولتی و نمایندگان مردم با صحبت های داکتر حبیبه سرابی آغاز گردید و بعد از آن محمد عزیز شفق رئیس شورای ولایتی به ایراد سخن پرداخت.
اولین سکتور گزارش دهنده سکتور زیر بنا و منابع طبیعی بود که انجینر فطرت شاروال بامیان به ارائه گزارش کاری این سکتور در سال 1390 پرداخت.
مکان برگزاری این کنفرانس بسیار بد بود و یک ستون گچی کلان به همراه یک عکس بسیار کلان رئیس جمهور جلوی دید بسیاری از حاضران را گرفته بود و آنها فقط باید از گوش خود کمک می گرفتند تا چیزی را از دست ندهند. همه چیز روی دیوار تند تند تیر می شد و انجینر فطرت هم تند تند آمار و ارقام را می خواند و حاضران فقط می شنیدند.
در وقت پرسش و پاسخ یکی از حاضران از مدیر برق (افغان برشنا) پرسید که شما در قسمت برق رسانی به بامیان همکاری مردم را خواسته بودید. مردم چگونه می توانند با شما همکاری کنند؟ جواب بسیار جالبی داده شد: مردم می توانند با صبوری خود با ما همکاری کنند!!!!!
...

یکشنبه، آذر ۱۳، ۱۳۹۰

جامعه مدنی،اعتراض مدنی

دیروز جمعی از فعالین مدنی بامیان در اعتراض به عملی که روز پنجشنبه در بازار بامیان اتافاق افتاده بود دست به اعتراضی مسالمت آمیز زدند و از تمامی مقامات،مسئولین،افراد پولیس و شهروندان بامیان خواستند تا بعد از این باید قانون برای همگان مساوی باشد.


...

شنبه، آذر ۱۲، ۱۳۹۰

کیست تا او را یاری کند؟؟


پنجشنبه 5 محرم الحرام - بازار بامیان

پیرمردی شصت - هفتاد ساله که یک کراچی باربری دارد و این کراچی تنها وسیله امرار معاش او و خانواده اش است ، در بازار بامیان لب سرک کنار کراچی اش ایستاده است. موتر یکی از مقامات محلی بامیان می آید و با کراچی این پیرمرد برخورد می کند و دسته اش را می شکند. پیرمرد غالمغال می کند و خواهان خسارت می شود. محافظان این مقام بلند پایه (معاون والی بامیان) پیرمرد بنده خدا را با قنداق تفنگ مورد حمله قرار می دهند و او را لت و کوب می کنند.
پیرمرد که به شدت مجروح شده است به شفاخانه می رود و آنجا از قسمت های مجروح بدن خود عکس می گیرد و کمی مداوا می شود .به پیرمرد گفته می شود که باید بستر شود اما از ترس اینکه مبادا بیایند و بندی اش کنند از شفاخانه به خانه می رود.
دیروز یکی از دوستان به ملاقات او رفته بود و می گفت که قبرغه اش سیاه شده و آسیب زیادی دیده است. تمام مصارف شفاخانه را که بیشتر از عاید یک روزش می شده خودش پرداخت کرده و حالا در خانه است.
...