امروز صبح برای تمدید پاسپورتم به قوماندانی امنیه بامیان، مدیریت پاسپورت رفتم. در همان ابتدا گفتند که مدیر پاسپورت نیست و به کابل رفته است. گفتم اگر او نباشد نمی شود؟ گفتند نه . گفتم چه وقت می آید ؟ گفتند تازه امروز رفته و تا دو الی سه هفته دیگر بر نمی گردد. گفتم خوب این که نمی شود .باید معاونی، جایگزینی، چیزی داشته باشد تا کار مردم را راه بیندازد. گفتند دولت برای مدیریت پاسپورت فقط یک نفر را مکلف کرده و کس دیگر نمی تواند وظیفه او را انجام دهد.
به نظر شما اگر یک نفر به صورت عاجل پاسپورت کار داشته باشد یا بخواهد پاسپورتش را تمدید کند باید چه کارکند؟
...
به نظر شما اگر یک نفر به صورت عاجل پاسپورت کار داشته باشد یا بخواهد پاسپورتش را تمدید کند باید چه کارکند؟
...
۹ نظر:
خانم محمدی سلام
باید صبر کرد تا مدیر پاسپورت برگردد.
راه درازی در پیش داریم...
شتر بیچاره گفت کجایم راست است که گردنم را کج گفتی
جای که خر با خرجینش عرق می شود و کس دم نمی زند، مورچه با پری کاهی در دهان داشته که معلومه!
کار خوبیست که هرکس در برخوردهای روزانه اش در جامعه که می بینه بعضی موارد غیرقانونی و ناپسند است بنویسد تا شاید درمان برگره کار ما سبز شود.
سلام خانم محدی
خوب است این مدیر صاحب کورتی اش را بر دوش چوکی اش نیاوخته تا مراجعین خیال کنند که مدیر صاحب زود بر میگردد، آه وا ویلا!
دوست دارید سری به این خانه زده و هزیان سرایی را ببینید؟
khorjein.blogfa
شاد و امید وار باشید.
سلام تا بر نخیزیم درست نمیشود
اول باید والی عوض شود تا بعد
سلام. سید علی عزیز،
فکر کنم تبدیل شدن والی نخواهد درد را دوا کند چون ما والی های سرک سنگی، شاوال کری، که بیشترین نمرات زمین های نقشه شده را خصوصا در منطقه زرگران را از آن خود کرده تجربه کرده ایم ایا کسی است از ایشان سوال کند؟
یا یک نفر از این احزابی شیر خانگی و روبایی صحرایی،یا پشتونها متعصب کوچی و یا تاجک های چاپلوس را میخواهید؟
سلام خدمت همه خواننده گان محترم!
کجای افغانستان کارش درست است که کاراین مدیرک بنده خدادرست نیست وخانم محمدی شما اگر میخواهید کارتان زودترشود باید اول یگ واسطه پیدا کنید بعد آن همه چیز درست می شود.
محمد ظاهر اعتمادی
من هم در همان زمان رفتم می خواستم پاسپورتم را تمدیدکنم یکی از دوستانم را در داخل قوماندانی یافتم برایش گفتم
مرا چنین رهنمایی فرمود:
مدیر صاحب یک نفر را جانشین تعین کرده ولی اول باید من او را بیبینم گفتم خوب است. بعد از دو دقیقه آمد و گفت پاسپورتت را بده برایش دادم گفت مهر در جیب شلوار مدیر جانشین مانده در خانه اش کرایه موترش را بده دادم بعد از چند دقیقه با گرفتن 1500 افغانی برایم یک آویز داد در بانک تحویل دادم بعد از ظهر رفتم پاسپورتم را تحویل شدم و 500 افغانی به عنوان کمک برای هلال احمر از من گرفت.
من که مُردم از خنده...
قلم زیبائی دارید
پاینده باشید
سینا از ایران
ارسال یک نظر